.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه
.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

عنایات امام حسین (علیه السلام) به حاج اسماعیل دولابی + دانلود

مرحوم حاج اسماعیل دولابی از بزرگان اهل معرفت بودند که در پی کسب رضایت پدر، دست از خواستة قلبی و آرزوی بزرگش که تحصیل علم در حوزة نجف اشرف بود برداشت و به همین سبب مورد عنایت ویژة حضرت اباعبدالله الحسین(ع) قرار گرفت. شرح ماجرا را از زبان خودشان پی می گیریم.

در ایّام جوانی به همراه پدرم به نجف اشرف مشرّف شده بودم. به شدّت تشنة علوم و معارف دینی بودم. با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت، با ماندنم در نجف موافق نبود.

در حرم امیرالمؤمنین(ع) به حضرت التماس می کردم که ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح فشار می دادم و می مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود. حالم به گونه ای بود که احتمال نمی دادم به ایران برگردم. به خود می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم همین جا جان می دهم و می میرم. با علما نجف هم که مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوّزی برای ماندن در نجف از آن ها بگیرم به من گفتند که وظیفة تو این است که رضایت پدرت را تأمین کنی و برای کمک به او به ایران بازگردی. در نتیجه نه التماس هایم به حضرت امیر کاری از پیش برد و نه متوسّل شدنم به علمای مرا به خواسته ام رساند. تا این که با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرّف شدیم. در حرم حضرت اباعبدالله(ع) در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و آن التهاب فرو نشست و کاملاً آرام شدم. به طوری که هنگام مراجعت به ایران حتی جلوتر از پدرم و بدون هر گونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم.


جهت مطالعه تمامی متن به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...


لینک های مرتبط:

1) دانلود سخنرانی از « مرحوم حاج اسماعیل دولابی » مجموعه (2)

2) دانلود سخنرانی از « مرحوم حاج اسماعیل دولابی » مجموعه (1)

3) بزرگ جلوه کردن گناه؟! + دانلود فایل صوتی یک جلسه مرحوم دولابی

4) تفسیر یک بیت حافظ ازحاج اسماعیل دولابی(ره)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ادامه مطلب ...

سالروز امامت مصلح کل مبارک...



دانلود میلاد امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف) کریمی مستقیم/غیرمستقیم
دانلود میلاد امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف) علی فانی مستقیم/غیرمستقیم



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

محبوب ترین اسمها

جابر انصارى مى گوید:
به پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله وسلم عرض کردم:
در شاءن على بن ابى طالب علیه السلام چه مى فرمایید؟
فرمود: او جان من است!
عرض کردم: در شاءن حسن و حسین علیه السلام چه مى فرمایید؟
حضرت پاسخ داد: آن دو، روح منند و فاطمه، مادر ایشان، دختر من است. هر که او را غمگین کند مرا غمگین کرده است و هر که او را شاد کند، مرا شاد گردانیده است و خدا را گواه مى گیرم، من در جنگم با هر کس که با ایشان در جنگ است و در صلحم با هر کس که با ایشان در صلح است.
اى جابر! هرگاه خواستى دعا کنى و مستجاب گردد، خدا را به اسمهاى ایشان بخوان، زیرا که اسمهاى آنان نزد خداوند محبوب ترین اسمها است.

بحار: ج 94، ص 21.



برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

درجات دهگانه ایمان

عبدالعزیز قراطیسى مى گوید:
امام صادق علیه السلام به من فرمود:
اى عبدالعزیز! ایمان ده درجه دارد، مانند نردبان که ده پله دارد و همانند نردبان باید پله پله از آن بالا رفت.
کسى که در درجه دوم است، نباید از کسى که در درجه اول مى باشد، انتقاد کند و بگوید: تو ایمان ندارى.
و آدمى که در درجه اول ایمان است، باید به روش خود ادامه دهد تا برسد به آن کس که در درجه دهم است.
اى عبدالعزیز! کسى که ایمانش در مرتبه پایین تر از توست او را بى ایمان ندان! تا کسى که ایمانش بالاتر از توست، تو را بى ایمان نداند.
وقتى که دیدى کسى پایین تر از توست او را با مهر و محبت به درجه خود برسان و چیزى را که تاب و تحمل آن را ندارد، بر او تحمیل مکن! تا او را بشکنى و این کار خوب نیست. زیرا هر کس دل مؤمنى را بشکند بر او واجب است شکستگى دل او را جبران کند.
آنگاه فرمود:
مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان (که بالاترین درجات ایمان است ) قرار داشت.

بحار، ج 22، ص 250.



برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

نفهم ترین انسان

امام صادق علیه السلام مى فرماید:
اگر شرابخوار به خواستگارى آمد نباید او را پذیرفت، چون صلاحیت ازدواج ندارد، سخنانش را نباید تصدیق نمود، هرگاه براى کسى واسطه شود نباید او را قبول نمود. و نمى توان به او اعتماد کرد، هر کس به شرابخوار امانتى بسپارد چنانچه از بین برود، خداوند به صاحب امانت پاداشى نمى دهد و امانت از دست رفته او را جبران نمى کند.
سپس فرمود: مایل بودم شخصى را سرمایه بدهم براى تجارت به کشور یمن برود، خدمت پدرم حضرت امام باقر علیه السلام رسیدم و عرض ‍ کردم :
مى خواهم به فلانى براى تجارت سرمایه بدهم ، نظر شما چیست؟ صلاح است یا نه؟
فرمود: مگر نمى دانى او شراب مى خورد؟
گفتم: از بعضى از مؤمنین شنیده ام مى گویند او شراب مى خورد.
فرمود: سخنان آنان را تصدیق کن! چون خداوند درباره پیامبر مى فرماید: پیغمبر به خدا ایمان دارد و مؤمنین را تصدیق مى نماید، بنابراین شما باید مؤمنین را تصدیق کنى.
آنگاه فرمود:
اگر سرمایه را در اختیار او بگذارى، سرمایه نابود شود و از بین برود خدا تو را نه اجر مى دهد و نه امانتت را جبران مى کند.
گفتم: براى چه؟
فرمود: خداوند مى فرماید:
لا تؤ توا السفهاء اموالکم التى جعل الله لکم قیاما (سوره نساء: آیه 5)
اموالى را که خداوند آن را مایه زندگیتان قرار داده به نادانان ندهید.
آیا نادانتر از شرابخوار وجود دارد؟
پس از آن فرمود:
بنده تا شراب نخورده همیشه در پناه خدا است و در سایه لطف او اسرارش ‍ پرده پوش مى شود.
هنگامى که شراب خورد سرش را فاش مى کند و او را در پناه خود نگه نمى دارد.
در این صورت گوش، چشم، دست و پاى چنین شخص، هر کدام شیطان است او را به سوى هر زشتى مى برد و از هر خوبى باز مى دارد.

بحار، ج 103، ص 84.



برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

بهشت و پیراهن خون آلود حسین علیه السّلام

حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:
آن هنگام که صحراى محشر بر پا شود و خداوند تمامى بندگانش را زنده احضار نماید، صدائى به گوش همگان خواهد رسید که: اى جماعت! چشم هاى خود را ببندید و سرهاى خود را به زیر افکنید، چون که فاطمه دختر محمّد صلى اللّه علیه و آله مى خواهد از پل صراط عبور نماید.
پس همگان چشم هاى خود را مى بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها در حالى که هفتاد هزار فرشته او را مشایعت و همراهى مى کنند، وارد مى شود و در یکى از موقف هاى مهمّ محشر توقّف مى فرماید.
پس از آن پیراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبى پروردگار عرضه مى دارد: پروردگارا! این پیراهن فرزندم، حسین مى باشد، تو خود آگاهى که با فرزندم چگونه رفتار کردند.
در این هنگام، صدائى از طرف خداوند متعال مى رسد: اى فاطمه! هر خواسته و تقاضائى دارى بگو، که برآورده خواهد شد.
و حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار دارد: خدایا! انتقام مرا از قاتلین فرزندم ، حسین بگیر.
پس شعله اى مهیب از آتش بر پا شود و زبانه کشان یکایک قاتلین امام حسین علیه السلام را فرو بلعد، همان طورى که پرنده اى که دانه از زمین برچیند.
و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامى آن افرادِ ظالم، به عذاب هاى دردناک مجازات و عقاب خواهند شد.
بعد از آن ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به سوى بهشت حرکت مى نماید و در حالى که ذرارى و دوستان و علاقه مندانش همراه او مى باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع برکات و نعمت هاى آن بهره مند مى گردند.*

پاورقی:

*امالى مفید: ص 130 ، ح 6 و در کتاب احقاق الحقّ: ج 25، ص 222 به نقل از امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام از پیامبر اسلام صلّلى اللّه علیه و آله وارد شده است.



برگرفته از:

کتاب چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

وحی خداى متعال به عیسى بن مریم (ع)

ابو بصیر گوید:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداى متعال به عیسى بن مریم (ع) وحى فرستاد: اى عیسى از چشمان خود اشک، و از دل خود خشوع و فروتنى را بمن ببخش، و آنگاه که بیکاران و هرزه گویان در حال خنده و خوشى هستند تو سرمه اى از غم بر چشم خود بکش، و بر بالاى قبر مردگان بایست و با فریاد بلند آنان را صدا بزن شاید از ایشان پند شایسته خود را بگیرى، و بگو که من هم در زمره آیندگان به اینان خواهم پیوست.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حساسترین سخن در آخرین لحظه زندگى

ابوبصیر مى گوید:
پس از وفات امام صادق علیه السلام من به خانه آن حضرت رفتم تا به همسرش (حمیده ) تسلیت بگویم ، وقتى آن بانو مرا دید گریست من هم گریه کردم.
سپس گفت :
اى ابوبصیر! اگر در لحظات آخر عمر امام در کنارش بودى قضیه عجیبى را مشاهده مى کردى .
گفتم :
چه قضیه اى؟
گفت :
دقایق آخر عمر امام بود که ناگهان چشمان مبارکش را باز کرد و فرمود:
همین الان تمام خویشان و نزدیکان مرا حاضر کنید! ما همه را جمع کردیم، به طور که کسى از خویشان و نزدیکان امام باقى نماند.
حضرت نگاهى به آنان کرد و فرمود:
کسانى که نماز را سبک مى شمارند هرگز شفاعت ما به آنان نخواهد رسید ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة .

بحار: ج 6، ص 154 و ج 44، ص 297.



برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

مناقب امام على علیه السلام از زبان امام حسین علیه السلام

معاویه در صدد بود که ولیعهدى یزید را بین مردم استحکام بخشد؛ از این رو از هر فرصتى جهت گرفتن بیعت براى یزید استفاده مى کرد.
وقتى امام حسین علیه السلام به مکه رفت، مردان و زنان بنى هاشم و انصار و حتى با فرستادن نمایندگى، تمام افراد حاضر از صحابه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را در مکه گرد آورد تا مسائل سیاسى جامعه اسلامى را به مسلمانان گوشزد نماید؛ از این رو حضرت به پا خاست و فرمود:
آنچه را این سرکش عصیانگر نسبت به ما و شیعیانمان انجام داده، مى دانید؛ از شما مى خواهم که اگر گرفتارم راست باشد، تصدیق و گرنه، تکذیبم کنید؛ از شما مى خواهم که بخاطر خداى متعال و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و قرابت من با پیامبرتان، سخنان مرا گوش داده و نوشته و در دیار خود به مسلمانان و افراد مورد وثوق ابلاغ کنید.
ایشان را به حق ما که مى دانید دعوت کنید؛ به یقین من از نابودى و اضمحلال این امر (خلافت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ) و حق الهى ترسانم؛ خداوند تمام کننده نور خود است؛ گر چه کفار را ناپسند آید.
شما را به خدا، آیا مى دانید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بین خود و على بن ابیطالب پیوند برادرى بست و فرمود: تو برادر من و من برادر تو در دنیا و آخرت هستیم.

همگى تاءیید کردند و امام حسین علیه السلام ادامه داد:
شما را به خدا، آیا مى دانید رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم زمینى را خرید و مسجد و ده منزل در آن بنا فرمود که خانه على علیه السلام را بین آنها قرار داد و تمام درهاى ورودى به مسجد، غیر از در خانه على را بست و فرمود: من به اختیار خود این کار را نکردم بلکه خداوند متعال مرا دستور داد که درهاى منازل را بسته و در خانه على به مسجد گشوده باشد. و همچنین جز على همه مسلمانان را از خوابیدن در مسجد باز داشت و در مسجد فرزندانى براى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و على علیه السلام متولد شدند؟
همه پذیرفته و امام حسین علیه السلام فرمود:
شما را به خدا، آیا مى دانید که عمر بن خطاب رخنه اى در دیوار خانه اش ‍ که رو به مسجد بود، ایجاد کرد و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم او را منع فرمود و سپس در خطبه ایى اظهار داشت : خداوند مرا دستور داد تا مسجد پاکى که غیر از خود و برادرم و فرزندانش ، کسى آنجا مسکن نگزیند، بنا کنم؟
همگى قبول نموده و حضرت سیدالشهداء علیه السلام فرمود:
شما را به خدا، آیا مى دانید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روز غدیر خم ولایت على بن ابیطالب را به آواى بلند ابلاغ فرمود و از مردم خواست که حاضران به غایبان اطلاع دهند؟.
همگى تاءیید نموده و امام حسین علیه السلام فرمود:
شما را به خدا، آیا مى دانید که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در جنگ تبوک فرمود: تو (على) براى من به منزله هارون براى موسى مى باشى و تو ولى هر مؤمنى بعد از من هستى؟.
همگى قبول کرده و حضرت سیدالشهداء علیه السلام فرمود:
شما را به خدا، آیا مى دانید که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم در مباهله جز على و فاطمه و دو فرزندشان، کسى را نیاورد؟
همگى اعتراف کرده و امام حسین علیه السلام فرمود:
شما را به خدا، آیا مى دانید که رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پرچم را روز خیبر به على داد و فرمود: پرچم مسلمانان را به شخصى که محبوب خدا و رسول خدا بوده و او نیز خدا و رسولش را دوست مى دارد و از میدان نبرد فرار نمى کند و خداوند به دست او فتح و پیروزى را نصیب ما مى کند، مى دهم؟
همگى اقرار نموده و حضرت علیه السلام ادامه یابد:
شما را به خدا، آیا مى دانید با هر سختى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مواجه مى شد، به جهت اطمینانى که به على داشت ، او را براى حل مشکل روانه مى ساخت و هیچ وقت على را به نام صدا نزد؛ بلکه با عنوان برادر خطاب مى نمود؟
همگى پذیرفته و امام حسین علیه السلام ادامه داد:
آیا مى دانید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم على را براى ابلاغ سوره برائت اعزام فرمود و گفت : دین مرا جز خودم و یا شخصى که از من باشد، تبلیغ نمى کند.؟
همگى قبول کرده و حضرت ادامه داد:
آیا مى دانید که بین على و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هر روز و شبى دیدار خصوصى برقرار بود و پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مطالبى را به او بیان مى فرمود؟
همگى پذیرفته و امام حسین علیه السلام فرمود:
آیا مى دانید که وقتى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به فاطمه علیها السلام فرمود: ترا به همسرى بهترین اهل بیتم ، پیشترین ایشان در اسلام و حلیم ترین و عالم ترین ایشان در آوردم ، على را به جعفر و حمزه برترى داد؟
همگى اقرار کرده و حضرت سیدالشهداء علیه السلام فرمود:
آیا مى دانید که رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: من برترین فرزند آدم و على، برادرم ، سرور عرب و فاطمه، سرور بانوان بهشتى و حسن و حسین، دو فرزند من، دو آقاى جوانان اهل بهشتند؟
همگى اعتراف کرده و امام علیه السلام ادامه داد:
آیا مى دانید که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم على را دستور داد تا او را غسل دهد و فرمود که جبرئیل او را در این کار یارى مى کند؟
همگى تاءیید کرده و امام حسین علیه السلام اظهار داشت:
آیا رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در آخرین خطبه خود نفرمود: بطور یقین بین شما دو چیز گرانبها، کتاب خدا و اهل بیتم، را قرار دادم؛ پس ‍ به این دو تمسک کنید تا هرگز گمراه نشوید؟
همگى تاءیید کرده و حضرت سیدالشهداء علیه السلام فرمود:
شما را به خدا، مگر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نفرمود: اظهار دوستى با من بدون حب على در دل دروغ است؛ کسى که على را دشمن دارد، دوست من نیست. شخصى پرسید: چطور مى شود اى رسول خدا حضرت فرمود: زیرا على از من است و من از اویم؛ هر که او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد، خدا را دوست دارد. کسى که با على دشمنى کند، مرا دشمن داشته و هر که مرا دشمن دارد، با خدا دشمن است؟

همه قبول کرده و گفتند:
آرى ؛ به خدا، تمام اینها را از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدیم.
و سپس آرام آرام پراکنده شدند.

- کتاب سلیم بن قیس /206 و بحار الانوار 33/186 - 182.



برگرفته از:

کتاب جلوه عشق (قصه هاى زندگى امام حسین علیه السلام) (دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

همنشین بهاران

بعد از شهادت امام حسن مجتبى علیه السلام، عده اى نزد امام حسین علیه السلام آمده و اظهار داشتند:
اى فرزند رسول خدا! چند نفر از یاران ما به معاویه پیوسته و لیکن ما نزد شما آمدیم.
امام حسین علیه السلام فرمود:
در اینصورت من به شما بیش از بخشش معاویه به آنها، هدیه مى دهم.
ایشان گفتند:
جانمان فداى شما؛ ما براى دین خود اینجا آمدیم.
امام حسین علیه السلام پس از سکوتى پر معنا، فرمود:
آنچه مى گویم، قطره اى از دریاست؛ کسى که ما را نه به جهت خویشاوندى و نیکى و احسان ما به او بلکه فقط براى خدا و رسول خدا دوست بدارد، روز قیامت چون این دو (حضرت دو انگشت سبابه را کنار هم قرار داد.) با ما خواهد بود.

بحار الانوار 27/127.


برگرفته از:

کتاب جلوه عشق (قصه هاى زندگى امام حسین علیه السلام) (دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

چاره فراق

مردى از انصار خدمت پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من طاقت فراق شما را ندارم. هنگامى که به خانه مى روم به یاد شما مى افتم، از روى محبت و علاقه اى که به شما دارم، دست از کار و زندگى برداشته، به دیدارتان مى آیم، تا شما را از نزدیک ببینم، آن گاه به یاد روز قیامت مى افتم که شما وارد بهشت مى شوید در والاترین جایگاه آن قرار مى گیرید و من آن روز از جدایى شما اى رسول خدا چه کنم؟
بعد از صحبت هاى مرد انصارى، این آیه شریفه نازل شد:
آنان که از خدا و رسولش اطاعت کنند، در زمره کسانى هستند که خدا برایشان نعمتها عنایت کرده: از پیغمبران، راستگویان، صادقان، شهیدان و صالحان و اینان خوب رفیقانى هستند.(1)
رسول خدا صلى الله علیه و آله آن مرد را خواست و این آیه را برایش خواند و این مژده را به او داد که پیروان راستین پیامبر صلى الله علیه و آله در بهشت، کنار آن حضرت خواهند بود.(2)

1) سوره نساء: آیه 69.
2) بحار: ج 17، ص 14.


برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

گفتگوى سلیمان (ع) و مورچه

خداوند سلطنت بى نظیر به سلیمان بخشید، جنیان را تحت فرمان او قرار داد که خدمتگذار او باشند، باد را به فرمان او در آورد، تا تشکیلات عظیم او را هر کجا خواست ببرد، زبان جانوران را به وى آموخت، سخنان آنها را مى فهمید و براى مردم بازگو مى کرد.
در یکى از مسافرتهاى تاریخى، سلیمان که با سپاهیان، از جن و انس و پرندگان با او همراه بودند، گذرشان از هوا به وادى مورچگان افتاد.
یکى از مورچه ها که سمت فرماندهى آنها را داشت چون تشکیلات عظیم سلیمان را دید، احساس خطر کرد: فریاد زد گفت:
اى مورچگان داخل لانه هاى خود بروید! تا سلیمان و لشگرش شما را پایمال نکنند آنان نمى فهمند! (1)
باد سخن مورچه را به گوش سلیمان رسانید، همچنان که از هوا مى گذشتند، ایستاد و دستور داد مورچه را بیاورید. وقتى مورچه را آوردند. سلیمان گفت:
مگر نمى دانى که من پیامبر خدا هستم، هرگز به کسى ظلم و ستم نمى کنم؟
مورچه گفت:
بلى مى دانم.
سلیمان: پس چرا و براى چه مورچه ها را از ما ترساندى و فرمان دادى به لانه هایشان داخل شوند.
مورچه: من احساس کردم مورچه ها تشکیلات عظیم و سلطنت بى نظیر شما را ببینند و فریفته آرایش و زینتهاى دنیا شوند، از خدا فاصله گرفته، به غیر او را پرستش کنند.
مورچه گفت:
اى سلیمان! چرا از میان تمام قدرت ها نیروى باد را مسخر تو نمود و چرا تشکیلات عظیم تو بر روى باد حرکت مى کند؟
سلیمان گفت:
براى آن است که به تو اعلام کند اگر تمام قدرتهاى دنیا مانند باد مسخر تو باشند دوام و بقایى ندارند و همه بر بادند.(2)

1) توبه : آیه 18.
2) بحار: ج 14، ص 92.



برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

عاقبت دشمن اهل البیت خدا

ابن عبّاس گوید:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اى فرزندان عبد المطّلب من براى شما از خداوند خواسته ام که نادان شما را دانش عطا کند، و آن کس از شما را که به حقوق خداوند قیام نموده ثابت قدم بدارد، و گمراه شما را هدایت نماید، و شما را مردمى دلیر و بخشنده و دلسوز و مهربان قرار دهد. هان بخدا سوگند اگر مردى میان رکن و مقام بر سر دو پاى خود نماز بسیار گزارد امّا با دشمنى شما اهل بیت خدا را ملاقات کند همانا داخل دوزخ گردد.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

کمیل از امیرالمومنین(علیه السلام) می گوید

کمیل بن زیاد نخعى گوید:
در مسجد کوفه با امیر المؤمنین علىّ بن ابى طالب (علیه السلام) بودم پس از آنکه نماز عشاء را خوانده بودیم، و حضرت دست مرا گرفت تا از مسجد بیرون شدیم ، حرکت کردیم تا به پشت شهر کوفه رسیدیم، و آن حضرت در راه کلمه اى با من سخن نگفت، چون به صحرا رسید نفسى بلند برآورد سپس ‍ فرمود:
اى کمیل این دلها بسان ظرفهائى است فراگیرنده ، و بهترین دلها آن است که فراگیریش بیشتر باشد. آنچه مى گویم فراگیر و در خاطر بسپار: مردم بر سه دسته اند. عالم خداشناس که حقّا بدین او عمل مى کند، و دانش آموزى که در راه نجات پا نهاده ، و فرومایگان نادانى که در پى هر سر و صدائى مى افتند، و به هر سو که باد بیاید میل مى کنند، نه از پرتو دانش روشنى گرفته اند، و نه به ستون استوارى پناه برده اند.
اى کمیل ، دانش از مال بهتر است، زیرا دانش از تو پاسدارى میکند، امّا تو باید از مال پاسدارى کنى . انفاق از مال آن را کاهش مى دهد، ولى انفاق از دانش (که آموزش است ) بر آن مى افزاید. اى کمیل دوستى عالم خیرى است که بدان وسیله براى خدا دیندارى شود، و آن در دنیا براى صاحبش ‍ طاعت خدا فراهم آورد، و پس از مرگ خوش نامى برایش بیادگار گذارد.
اى کمیل ، سود مال با زوال آن از بین مى رود، اى کمیل ، مال اندوزان مرده اند، و علماء تا روزگار باقى است پایدارند، ظاهرا وجودشان مفقود است ، ولى امثال و یادگارهایشان در دلها موجود است . آه آه همانا در اینجا- و با دست اشاره به سینه اش فرمود- دانشى فراوان نهفته است که کاش ‍ افرادى شایسته فرا گرفتن آن مى یافتم ، بلى ، ب آدم زیرک و تیزهوش ‍ دسترسى دارم ولى در مورد این دانش ویژه از او اطمینان ندارم که مبادا ابزار دین را براى دنیاى خود بکار گیرد، و با دلائل الهى بر آفریدگانش ، و با نعمتهاى خداوند بر بندگانش غلبه کند، تا در نتیجه بندگان ضعیف خدا او را بجاى ولىّ حق دوست نزدیک خود بگیرند. و یا به پیرو حکمت ، که به ریزه کاریهاى آن بینا نیست و در برخورد با اوّلین شبهه تردید در دلش راه مى یابد، هان که نه این و نه آن هیچ کدام تاب تحمّل علم را ندارند، بنا بر این شخص دیگرى نماند جز کسى که حریص در لذّات و تسلیم شهوات است ، یا آن کس که فریفته و سرگرم جمع آورى و انباشتن مال است و از حافظان دین نیست ، هیچ چیزى جز دام هاى چرنده به آنان شبیه نیست ، بدین ترتیب دانش با مرگ حاملان آن مى میرد.
آرى خداوندا! تو هرگز زمین را از قائم به حجّت که یا ظاهر است و مشهود و یا پنهان است و مستور خالى نمى گذارى تا دلائل واضح و آشکار خداوندى باطل نگردد، که این گروه کمترین تعداد و بزرگترین نقش و مقام و منزلت را دارند، و خداوند بوسیله آنان دلائل و نمودارهاى خود را حفظ مى کند تا آنان نیز آنها را به افرادى نظیر خود بسپارند، و در دلهاى اشباه خود بکارند. علم و دانش از راه حقیقت به آنان روى آورده، پس با نسیم روح افزاى یقین هم آغوش گشته اند، آنچه را مردم خوشگذران سخت و دشوار مى خوانند آنان سهل و آسان مى انگارند، و به چیزهائى که نادانان از آنها وحشت دارند ایشان خو گرفته اند، و با تن هائى که جان آنها به ملکوت اعلى آویخته است در دنیا بسر مى برند، آنان جانشینان خداوند در زمین و دعوت کنندگان بدین او هستند. آه ، آه ! چقدر مشتاق دیدارشان هستم ، من براى خودم و شما از خداوند آمرزش مى طلبم . سپس دستش را از دستم بیرون کشید و فرمود: هر گاه دلت خواست راه بیفت.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

نماز در رزمگاه

روز عاشورا هنگام نماز ظهر ابو ثمامه صیداوى به امام حسین علیه السلام عرض کرد:
- یا ابا عبدالله! جانم فداى تو باد! لشکر به تو نزدیک شده، به خدا شما کشته نخواهى شد تا من در حضورتان کشته شوم. دوست دارم نماز ظهر را با شما بخوانم و آن گاه با آفریدگار خویش ملاقات نمایم.
حضرت سر به سوى آسمان بلند کرد و فرمود:
- به یاد نماز افتادى. خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. آرى! اکنون اول وقت نماز است . از این مردم بخواهید دست از جنگ بردارند تا ما نماز بگذاریم.
حصین نمیر چون سخن امام را شنید، گفت:
- نماز شما قبول درگاه الهى نیست! حبیب بن مظاهر در پاسخ خطاب به او اظهار داشت: اى خبیث! تو گمان مى کنى نماز فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله قبول نمى شود و نماز تو قبول مى شود؟!...
سپس زهیر بن قین و سعید بن عبدالله در جلو حضرت ایستادند و امام علیه السلام با نصف یاران خود نماز خواندند. سعید بن عبدالله از هر جا که تیر به سوى امام حسین علیه السلام مى آمد خود را نشانه تیر قرار مى داد و به اندازه اى تیر بارانش کردند که روى زمین افتاد و گفت:
- خدایا! این گروه را همانند قوم عاد و ثمود لعنت فرما! خدایا! سلام مرا به محضر پیامبرت برسان و آن حضرت را از درد این همه زخمها که بر من وارد شده آگاه نما. زیرا که هدفم از این کار تنها یارى فرزندان پپامبر تو مى باشد.
سعید پس از این جریان به شهادت رسید. رحمت و رضوان الهى بر او باد.

بحار: ج 45، ص 21.


برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد2 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

عشق حسین (علیه السلام) در کانون دل پیغمبر(صلی الله علیه و آله)

یعلى پسر مره مى گوید:
روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به مهمانى دعوت شده بود، مى رفتند، ناگاه با حسین روبه رو شدند که با کودکان در کوچه بازى مى کرد.
حسین با دیدن پیغمبر صلى الله علیه و آله به سوى آن حضرت آمد.
رسول گرامى دستهاى خود را گشود (بغل باز کرد) تا او را به آغوش ‍ بگیرد.
اما کودک جست و خیز مى کرد، این طرف آن طرف مى دوید، پیامبر مى خندید و او را مى خندانید تا این که حسین را گرفت .
آنگاه یکى از دستهایش را زیر چانه و دست دیگرش را پشت گردن او گذارد و لبهایش را بر لبهاى حسین گذاشت و بوسید و فرمود:
حسین از من است و من از حسینم ، خدایا! دوست بدار آن کسى را که حسین را دوست بدارد و حسین یکى از فرزندان فرزند (نوه) من است.

بحار: ج 43، ص 271.


برگرفته از:

کتاب داستان های بحارالانوار جلد3 (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

سؤ ال زینب (سلام الله علیها) از پدر در لحظه آخر

حضرت زینب (سلام الله علیها) مى گوید: هنگامى که پدرم على (علیه السلام) بر اثر ضربت ابن ملجم بسترى گردید، نشانه هاى مرگ را در رخسار آن حضرت دیدم، به او عرض کردم: ام ایمن به من چنین و چنان حدیث کرد (که پنج تن در یک جا جمع بودند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) ناگهان غمگین شد و علت غم را پرسیدند، جریان شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و على (علیه السلام) و حسن و حسین (علیهم السلام) را شرح داد) مى خواهم از شما آن را بشنوم.
امام على (علیه السلام) فرمود: دخترم! حدیث ام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را مى نگرم که به صورت اسیر با کمال پریشانى وارد این شهر (کوفه) مى کنند، به گونه اى که ترس آن دارید که مردم به سرعت شما را بقاپند (فصبرا صبرا...).
(صبر و استقامت کنید، سوگند به خداوندى که دانه را شکافت و انسان را آفرید، در آن روز در سراسر روى زمین ولى خدا غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، وجود ندارد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ما چنین خبر داد و فرمود: در این هنگام ابلیس با بچه ها و اعوان خود در سراسر زمین سیر مى کنند، و ابلیس به آنها مى گوید: (اى گروه شیطانها، ما انتقام آدم (علیه السلام) از فرزندانش گرفتیم، و در هلاکت آنها سعى بلیغ کردیم، بکوشید تا مردم را نسبت به آنها به ترید و شک بیندازید و مردم را به دشمنى آنها وادار نمایید...)

- بحارالانوار، ج 45، ص 183



برگرفته از:

کتاب 200داستان از فضایل، مصائب و کرامات حضرت زینب(سلام الله علیها) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم