.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه
.:: دانلود کتب شیعی ::.

.:: دانلود کتب شیعی ::.

پایگاه دریافت کتب و فایل های شیعه

امیر المؤمنین علیه السّلام گرفتار غولهاى بیابانى !!

سوال 254- آیا در جریان حکمیت، امیر مؤمنان علیه السّلام تحت فشار بودند، و شمشیر در کار بود، یا به اختیار خود حضرت انجام شد؟

جواب - بله ، بله ، آزاد نبودند، حضرت در دست یک مشت غول بیابانى گرفتار بودند، صد و پنجاه هزار نفر شمشیر در دست مى گفتند: یا باید این شخص حکم باشد، یا اینکه کشته مى شوى !!!



برگرفته از:

کتاب 665 پرسش و پاسخ (در محضر علاّمه طباطبائى قدس سره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

هر کس تو را دشمن دارد به مرگ جاهلیّت می میرد

انس بن مالک گوید:

پیامبر (صلی الله علیه و آله) به على بن ابى طالب (علیه السلام) نظرى افکند و فرمود: اى على هر کس تو را دشمن دارد خداوند وى را به مرگ جاهلیّت (حال کفر و بى دینى) بمیراند، و روز قیامت به حساب اعمالش رسیدگى نماید.


برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

از جمله نتایج دعا برای فرج: «دعای امام عصر(عج) در حق دعا کننده»

چون مقتضای شکر احسان همین است. و دلیل بر آن فرمایش مولی صاحب الزمان علیه السلام در دعایی است که در مهج الدعوات میباشد: و کسانی که برای یاری دین تو از من پیروی میکنند نیرومند کن و آنان را جهادگر در راه خودت قرار ده، و بر بدخواهان من و ایشان، پیروزشان گردان ( 915) .... بدون شک دعا کردن برای آن حضرت و برای تعجیل فَرَجِ آن جناب، تبعیّت و نصرت اوست، چون یکی از اقسام نصرت و یاری ایمان و حضرت صاحب الزمان علیه السلام یاری کردن به زبان است، و دعا برای آن حضرت یکی از انواع یاری کردن به زبان میباشد. و نیز دلیل بر این معنی است که در تفسیر علی بن ابراهیم قمی ذیل آیه شریفه: « وَ اِذا حُیّیتُمْ بِتَحِیَّۀٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها »(916)؛ و هرگاه مورد تحیّت [بدرود و ستایش] واقع شدید، به بهتر یا نظیر آن پاسخ دهید. گفته : سلام و کارهای نیک دیگر ( 917 ). واضح است که دعا از بهترین انواع نیکی است، پس اگر مؤمن برای مولای خود خالصانه دعا کند مولایش هم برای او خالصانه دعا مینماید، و دعای آن حضرت کلید هر خیر و داس هر شر است. شاهد و مؤیّد این مدّعا روایتی است که قطب راوندی در خرایج آورده که گفت : جمعی از اهل اصفهان از جمله ابوالعباس احمد بن النصر و ابوجعفر محمد بن علویه نقل کردند که: شخصی به نام عبدالرحمن مقیم اصفهان شیعه بود ، از او پرسیدند: چرا به امامت حضرت علی النقی علیه السلام معتقد شدی؟ گفت: چیزی دیدم که موجب شد من این چنین معتقد شوم؛ من مردی فقیر ولی زباندار و پرجرأت بودم ، در یکی از سالها اهل اصفهان مرا با جمعی دیگر برای شکایت به دربار متوکل بردند ، در حالی که بر آن دربار بودیم دستوری از سوی او بیرون آمد که علی بن محمد بن الرضا علیهم السلام احضار شود . به یکی از حاضران گفتم : این مرد کیست که دستور احضارش داده شده؟ گفت: او مردی علوی است که رافضیان معتقد به امامتش هستند.

سپس گفت: چنین میدانم که متوکل او را برای کشتن احضار میکند. گفتم: از اینجا نمیروم تا این مرد را ببینم چگونه شخصی است؟ گوید: آنگاه او سوار بر اسب آمد و مردم از سمت راست و چپ راه، در دو صف ایستاده به او نگاه میکردند. هنگامی که او را دیدم، محبتش در دلم افتاد، بنا کردم در دل برای او دعا کردن که خداوند شرّ متوکل را از او دفع نماید، او در بین مردم پیش میآمد و به کاکل اسبش نگاه میکرد، و به چپ و راست نظر نمی افکند، من در دل پیوسته برایش دعا میکردم. هنگامی که کنارم رسید صورتش را به سویم گردانید، آنگاه فرمود: خداوند دعایت را مستجاب کند ، و عمرت را طولانی نماید، و مال و فرزندت را زیاد سازد. از هیبت او به خود لرزیدم و در میان رفقایم افتادم، پرسیدند: چه شد؟ گفتم: خیر است و به هیچ مخلوقی نگفتم. پس از این ماجرا به اصفهان برگشتیم، خداوند به برکت دعای او راههایی از مال بر من گشود به طوری که امروز من تنها هزار هزار درهم ثروت در خانه دارم غیر از مالی که خارج از خانه؛ ملک من است، و ده فرزند دارا شدم، و هفتاد و چند سال از عمرم میگذرد، من به امامت این شخص قائلم که آنچه در دلم بود دانست و خداوند دعایش را درباره ام مستجاب کرد (918).

میگویم: ای خردمند نگاه کن چگونه امام هادی علیه السلام دعای این مرد را پاداش داد به اینکه در حق او دعا کرد به آنچه دانستی، با اینکه در آن هنگام او از اهل ایمان نبود، پس آیا چگونه درباره حضرت صاحب الزمان علیه السلام فکر میکنی ؟ به گمانت اگر برایش دعا نمایی او دعای خیر در حقّت نمیکند، با اینکه تو از اهل ایمان هستی ؟ نه سوگند به آنکه انس و جن را آفرید، بلکه آن جناب برای اهل ایمان دعا میکند، هر چند که خودشان از این جهت غافل باشند، زیرا که او ولیّ احسان است، و آنچه در بخش چهارم کتاب آوردیم - در حرف دال - برای استدلال کافی است. در تأیید آنچه در اینجا ذکر شد یکی از برادران صالح برایم نقل کرد که آن حضرت علیه السلام را در خواب دیده، آن حضرت به او فرموده اند: من برای هر مؤمنی که پس از ذکر مصائب سید الشهدا در مجالس عزاداری دعا نماید، دعا میکنم. از خداوند توفیق انجام این کار را خواهانیم که البته او مستجاب کننده دعاها است.

پاورقی:

915 ) مهج الدعوات ، 302 .
916 ) سوره نساء ، آیه 86 .
917 ) تفسیر القمی، 1 / 145 .
918 ) خرائج ، باب حادی عشر فی معجزات الامام علی بن محمد الهادی علیه السلام .



برگرفته از:

کتاب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(عج) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

اى پدر! من تو را در روز قیامت کجا ملاقات خواهم نمود؟

67/11 اءمالى الصدوق: (314) الطالقانى: عن اءحمد بن اسحاق المادرائى، عن اءبى قلابة عن غانم بن الحسن السعدى، عن مسلم بن خالد المکى، عن جعفر بن محمد، عن اءبیه علیهماالسلام، عن جابر بن عبدالله الانصارى، عن على بن ابى طالب علیه السلام قال: قالت فاطمة علیهاالسلام لرسول الله صلى الله علیه و آله: یا اءبتاه اءین اءلقاک یوم الموقف الاعظم، و یوم الاهوال و یوم الفزع الاکبر؟
قال : یا فاطمة عند باب الجنة و معى لواء ((الحمدلله ))، و اءنا الشفیع لامتى الى ربى .
قالت : یا اءبتاه فان لم اءلقک هناک؟
قال : القینى على الحوض و اءنا اءسقى اءمتى.
قالت : یا اءبتاه فان لم اءلقک هناک؟
قال : القینى على الصراط و اءنا قائم اءقول: رب سلم امتى.
قالت : یا اءبتاه فان لم اءلقک هناک؟
قال : القینى على شفیر جهنم اءمنع شررها و لهبها عن امتى . فاستبشرت فاطمة بذلک
ترجمه: امام على علیه السلام فرماید: فاطمه علیهاالسلام به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفت: اى پدر! من تو را در روز قیامت کجا ملاقات خواهم نمود؟
پیامبر فرمود: اى فاطمه ! در آن روز مرا در بهشت در حالى ملاقات خواهى نمود که پرچم الحمدلله در دستانم قرار دارد، من آن روز امت خود را در نزد خدا شفاعت خواهم کرد.
فاطمه گفت : پدرجان ! اگر تو را در آنجا ملاقات نکردم در کجا خواهم دید؟
پیامبر فرمود: در کنار حوض کوثر، در حالى که امت خود را از آن سیراب مى نمایم.
فاطمه گفت : اى پدر! اگر در آنجا نیز ملاقات ننمودم؟
پیامبر فرمود: در نزد پل صراط و در حالى که ایستاده و مى گویم: پروردگارا! امت مرا سلامت بدار.
فاطمه گفت : و اگر در آنجا تو را ندیدم؟
پیامبر فرمود: مرا در لبه پرتگاه جهنم خواهى دید در حالى که امت خود را از آن نجات مى بخشم.

پس فاطمه علیهاالسلام از این بشارتها مسرور و شادمان گردید.

پاورقی:

314- امالى صدوق ، ص 227 ح 12، و در آن به جاى ((المادرائى ))، ((الماردى ))، آمده است .
315- امالى صدوق ، ص 313 و 314 م 61 ح 1.



برگرفته از:

کتاب زندگانی حضرت زهرا (علیها سلام)1 (دانلود کتاب)

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار علامه مجلسی



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

جابربن عبد اللّه انصارى و شمّه اى از شخصیّت امام على علیه السلام

سالم بن ابى جعد گوید:
از جابر بن عبد اللّه انصارى در حالى که از کثرت پیرى ابروان او روى چشمانش افتاده بود سؤال شد و به او گفته شد: شمّه اى از شخصیّت على (علیه السلام) براى ما بازگو، وى با دست خود ابروانش را بالا زد و گفت: او بهترین آفریدگان است، جز منافق دشمنى ندارد، و جز کافر درباره وى شکّ و تردید نورزد.



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

السلام علیک یا فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

کسى‌ که‌ عبادتهاى‌ خالصانه‌ خود را به‌ سوى‌ خدا فرستد ، پروردگار بزرگ‌ بهترین‌ مصلحت‌ او را به‌ سویش‌ فرو خواهد فرستاد .

(بحار الانوار ، ج‌ 70 ، ص‌ 249)


هر که با زهراست احساس سخاوت می کند

« مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند»

 دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است

هر که شد یکبار سائل کم کم عادت می کند

 حضرت جبریل یک جلوه است ، ذاتا وحی را....

....فاطمه تا قلب پیغمبر هدایت می کند

 فرشیان... نه عرشیان هم رو به او می ایستند

در میان خانه اش وقتی عبادت می کند

 مرتضی بر فاطمه یا فاطمه برمرتضی !!!

کیست که بر دیگری دارد امامت می کند؟!

 هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است

آینه از شان همتایش حکایت می کند

 روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است

مرتضی می ایستد ، زهرا قیامت می کند

رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است

رشته ای از چادرش ؟!....آری... شفاعت می کند

علی اکبر لطیفیان

منابع:

roozeyerezvan.blogfa.com

aviny.com

pmbhva.ir

السلام علیک یا ام البنین (سلام الله علیها)

گفتم ام البنین، دلم پا شد
گره هایی که داشتم وا شد

 مادر آب را صدا زدم و ...
خشکسالم شبیه دریا شد

سوره ی حمد نذر او کردیم
گم شده داشتیم و پیدا شد

با ادب بود و روی دامانش
تا گل نازدانه ای جا شد

...به مدینه نگفت مادر شد
گفت،‌ مولای شهر بابا شد

با کنیزیّ خانواده ی عشق
در دو عالم عزیز زهرا شد
 

جهت مطالعه ادامه شعر کلیک رنجه بفرمایید...

 


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ادامه مطلب ...

این سلام خودش ی دنیا روضه هست!

أَللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَبارِکْ عَلَى السَّیِّدَةِ الْجَلیلَةِ الْجَمیلَةِ، اَلْمَعْصُومَةِ الْمَظْلُومَةِ، اَلْکَریمَةِ النَّبیلَةِ، اَلْمَکْرُوبَةِ الْعَلیلَةِ، ذاتِ الْأَحْزانِ الطَّویلَةِ فِی الْمُدَّةِ الْقَلیلَةِ، اَلرَّضِیَّةِ الْحَلیمَةِ، اَلْعَفیفَةِ السَّلیمَةِ، اَلْمَجْهُولَةِ قَدْراً، وَالْمَخْفِیَّةِ قَبْراً، اَلْمَدْفُونَةِ سِرّاً، وَالْمَغْصُوبَةِ جَهْراً، سَیِّدَةِ النِّساءِ، اَلْإِنْسِیَّةِ الْحَوْراءِ، اُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّقَباءِ النُّجَباءِ، بِنْتِ خَیْرِ الْأَنْبِیاءِ، اَلطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ، اَلْبَتُولِ الْعَذْراءِ، فاطِمَةَ التَّقِیَّةِ الزَّهْراءِ عَلَیْهَا السَّلامُ .


بار خدایا؛ سلام و درود و برکتت را بر سیّده بزرگوار نیکو سیرت نازل فرما؛ آن بانوى معصوم از گناه و خطا و مورد ستم قرار گرفته، شریف و بزرگوار، غم و اندوه دیده که سختی‏ها و مصائب دنیا وجود مقدّسش را آزار داد و در اندک زمانى، طولانى‏ ترین غصّه‏ ها و مصیبت‏ها را تحمّل نمود، بانوى پسندیده بردبار و پاکدامن، صاحب قلب سلیم که قدر و مقامش ناشناخته و قبرش پنهان مانده و پنهانى مدفون گردید ولى آشکارا حقّش غصب گردید، سرور زنان و حوریّه ‏اى در قالب انسان، مادر امامان بزرگوار و نیک ‏نژادان، دختر بهترین پیامبران، پاک و پاکیزه، آن که از تعلّقات دنیوى بریده و به سوى معبودش روى آورد و چون مروارید ناسفته تلألو مى نمود ، فاطمه پرهیزگار و ستاره درخشان آسمان پیامبر که درود و سلام بر او باد .


فرازی از دعای توسل چهارده معصوم علیهم السلام
دربارۀ سیده زنان دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها


برگرفته از:

کتاب صحیفه مهدیه صفحه 422



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

سقیفه

سقیفه به معنای ایوانچه ای سقف دار (سایبان دار) است.(1)
سقیفه در ناحیه شمال (غربی) مسجد النبی و با فاصله ای کمتر از یک کیلومتر از خانه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) قرار داشت این سایبان جمعیتی کمتر از یکصد نفر را در خود جای می داد. آنجا محل اجتماع انصار (مردم مدینه از جمله اوس و خزرج) بود.(2)
پس از رحلت رسول خدا(ص) گروهی از لشکر اسامه جدا شدند و اجازه ندادند پیامبر ضمن یک سند کتبی علی(علیه‎ السلام) را به عنوان جانشین خود انتخاب کند، ‌آنان در حالی که علی (علیه‎ السلام) و بنی هاشم سرگرم مراسم غسل پیغمبر بودند جسد پیامبر را رها کرده و برای تعیین رئیس امّت در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند مهاجرین و انصار در سقیفه هر کدام را لایقتر از دیگر می پنداشتند، مردم مکه می گفتند: «اسلام در شهر ما و میان ما آشکار شد، پیامبر از مردم ماست؛ ما خویشاوندان او هستیم، ما پیش از شما این دین را پذیرفته ایم پس زمامدار مسلمانان باید از مهاجرین باشد.» انصار می گفتند: «مکه دعوت پیامبر را نپذیرفت با او به مقابله و دشمنی پرداخت و این ما بودیم که پیامبر را یاری کردیم و اسلام را رونق بخشیدیم و... پس زمامدار باید از انصار باشد و برخی از انصار گفتند از ما امیری و از مهاجرین امیری، لیکن ابوبکر این رأی را نپذیرفت و روایتی جَعلی از پیامبر نقل کرد که فرموده است: «الأئمة من قریش» این حدیث هر چند در متن و سند آن جای مناقشه است امّا انصار را ساکت کرد و گذشته از این روایت دروغی که ابوبکر آورد دشمنی دیرینه اوس و خزرج نیز در پیشبرد نظر مهاجران بی تأثیر نبوده است.(3)

پاورقی:

(1) . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 91
(2) . حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، ص 319
(3) . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 92


منبع: www.askquran.ir



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حضرت زهرا(س) در جمع زنان مهاجرو انصار که به عیادتش آمدندفرمود

الاحتجاج:(1) قال سوید بن غفلة: لما مرضت فاطمة علیهاالسلام المرضة التى توفیت فیها اجتمع الیها نساء المهاجرین و الانصار یعدنها، فقلن لها: کیف اءصبحت من علتک یا ابنة رسول الله ؟ فحمدت الله و صلت على اءبیها صلى الله علیه و آله ثم قالت:
اءصبحت والله عائفة لدنیاکن، قالیة لرجالکن، لفظتهم بعد اءن عجمتهم و شناءتهم بعد اءن سبرتهم فقبحا لفلول الحد و اللعب بعد الجد، و قرع الصفاة و صدع القناة، و خلال الاراء، و زلل الاهواء، و بئس ما قدمت لهم اءنفسهم اءن سخط الله علیهم و فى العذاب هم خالدون ، لا جرم لقد قلدتهم ربقتها، و حملتهم اءوقتها و شننت علیهم غارها، فجدعا، و عقرا، و بعدا للقوم الظالمین.
ویحهم اءنى زعزعوها عن رواسى الرسالة ، و قواعد النبوة و الدلالة، و مهبط الروح الامین، و الطبین بامور و الدین ، اءلا ذلک هو الخسران المبین .
و ما الذى نقموا من اءبى الحسن ، نقموا منه والله نکیر سیفه ، و قلة مبالاته بحتفه ، و شدة و طاءته ، و نکال وقعته ، تنمره فى ذات الله .
و تالله لو مالوا عن المحجة اللائحة ، و زالو عن قبول الحجة الواضحة لردهم الیها، و حملهم علیها، و لسار بهم سیرا سجحا لا یکلم خشاشه ، و لا یکل سائره ، و لا یمل راکبه ، و لاوردهم منهلا نمیرا صافیا رویا تطفح ضفتاه، و لا یترنق جانباه و لاصدرهم بطانا، و نصح لهم سرا و اعلانا، و لم یکن یحلى من الغنى بطائل، و لا یحظى من الدنیا بنائل ، غیر رى الناهل ، و شبعة الکافل ، و لبان لهم الزاهد من الراغب ، و الصادق من الکاذب ، و لو اءن اءهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاءخذناهم بما کانوا یکسبون ، و الذین ظلموا من هؤ لاء سیصیبهم سیئات ما کسبو و ما هم بمعجزین ، اءلا هلم فاستمع و ما عشت اءراک الدهر عجبا و ان تعجب فعجب قولهم ، لیت شعرى الى اءى سناد استندوا و على اءى عماد اعتمدوا، و باءیة عروة تمسکوا و على اءیة ذریة اءقدموا و احتنکوا لبئس المولى و لبئس العشیر، و بئس الظالمین بدلا، استبدلوا والله الذنابى بالقوادم ، و العجز بالکاهل ، فرغما لمعاطس قوم یحسبون اءنهم یحسنون صنعا اءلا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون ، ویحهم اءفمن یهدى الى الحق اءحق اءن یتبع اءمن لا یهدى الا اءن یهدى ؟ فما لکم کیف تحکمون ؟
اءما لعمرى لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ، ثم احتلبوا مل ء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا، هنا لک یخسر المبطلون ، و یعرف التالون ، غب ما اءسس الاولون ثم طیبوا عن دنیاکم اءنفسا، و اطمئنوا للفتنة جاءشا، و اءبشروا بسیف صارم و سطوة معتد غاشم ، و بهرج شامل ، و استبداد من الظالمین ، یدع فیئکم زهیدا و جمعکم حصیدا، فیاحسرة لکم ، و اءنى بکم ، و قد عمیت علیکم اءنلزمکموها و اءنتم لها کارهون .
قال سوید بن غفلة : فاءعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهن فجاء الیها قوم من وجوه المهاجرین و الانصار معتذرین ، و قالوا: یا سیدة النساء لو کان اءبوالحسن ذکر لنا هذا الامر من قبل اءن نبرم العهد، و نحکم العقد، لماعدلنا عنه الى غیره . فقالت علیهاالسلام : الیکم عنى فلا عذر بعد تعذیرکم ، و لا اءمر بد تقصیرکم


ترجمه: در کتاب احتجاج از سوید بن غفله روایت شده است:
چون فاطمه علیهاالسلام بیمار شد به آن بیمارى که موجب رحلت آن حضرت گردید به هنگام شدت یافتن بیماریش گروهى از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام کرده گفتند: اى دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه مى کنى؟ آن حضرت ستایش خداوند سبحان کرده بر پدرش درود فرستاد، و سپس گفت:
حالم به گونه اى است که از دنیاى شما بسى بیزار و مردانتان را دشمن مى دارم! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسى ناخشنودم و آن را به کنارى نهادم . چرا که چون تیغ زنگارخورده نابرا و چون نیزه از قد دو نیم شده، و صاحبان اندیشه هاى تیره و نارسایند.
چه بد ذخیره اى از پیش براى خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خریدند و در آتش و نیران پاینده اند.

از سر ناچارى ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینى و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالت کشى را بر آنها بار کردم . نفرین ابد بر این مکاران، دور باشند از رحمت حق این ستمکاران، واى بر آنان ! از چه رو تمرکز حق را در مرکز خود سبب نگشتند؟ و از این راه خلافت را از پایه هاى نبوت دور داشتند و از سرایى که محل نزول جبرئیل بود، به دیگر سرا بردند و از ید قدرت کاردانان دین و دنیا خارج ساختند! به هوش ! که زیانى بس بزرگ است ! چه چیزى سبب گردید تا از على علیه السلام عیبجویى کنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمى شناخت. دریافتند که او به مرگ توجهى ندارد. دیدند که او چگونه بر آنها مى تازد و آنان را به وادى فنا مى افکند. و برخى را براى عقوبت و سرمشق دیگران باقى مى گذارد. به کتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خوشنودى خداوند بود. به خداوند سوگند از طریق آشکار و نمایان حق منحرف شده از قبول دلایل و حجتهاى روشن و مبین، امتناع مى نمودند، آنان را به راه مستقیم، هادى و رهنمون مى شد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگیرى مى نمود. به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان على پاى مى فشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او مى دادند على آن را به سهولت راه مى برد و این شتر را به سلامت به مقصد مى رساند؛ آن گونه که حرکت این شتر رنج آور نمى شد. على آنان را به آبشخورى صاف و مملو و وسیع هدایت مى کرد که آب از اطرافش سرازیر مى شد و هرگز رنگ کدورت به خود نمى گرفت . او آنان را از این آبشخور سیراب به در مى آورد.

على خیر و نیکى را در نهان و آشکار براى آنان خوش مى دارد. او اگر بر مسند مى نشست هرگز بهره اى فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمى داد و از فزونى و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمى کرد، به مقدار آبى که تشنگى را فرو نشاند و خوراکى که گرسنگى را برطرف نماید. (در آن هنگام ) مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا باز شناخته مى شد و راستگو از دروغگو متمایز مى گشت؛ در این صورت ابواب برکات آسمانى و زمین بر آنان گشوده مى شد. و خداوند به زودى آنان را به سبب اعمال و کردارشان مؤاخذه خواهد کرد. زیرا اگر ساکنان قریه اى ایمان آورده خداترسى پیشه مى ساختند برکات زمین و آسمان را بر آنان فرو مى ریختیم . اما آنان دروغ گفتند و ما آنان را در برابر آنچه که به دست آورده بودند، گرفتار آوردیم ((و کسانى از اینان که ستم روا داشتند نتیجه سوء کردارشان را به زودى خواهند یافت. آنان هرگز بر ما چیرگى نخواهند یافت )).
بیایید! و بشنوید! روزگار چه طرفه معجونى در نهان دارد و چه بازیچه ها یکى از پس دیگرى آشکار مى سازد.
اى کاش مى دانستم به چه پناهگاهى تکیه داده اند؟ و کدامین ستون را پشتیبان گرفته اند؟ و به کدامین ریسمان تمسک جسته اند؟ و بر چه خاندانى پیشقدم شده ، استیلا جسته اند؟ شگفتا! که بد سرپرستى انتخاب کرده و بد دوستانى برگزیده اند. و ستمکاران (که به جاى خداوند شیطان را اطاعت نمودند) چه بد مبادله کردند. اینان روى بال، به جاى پرهاى بزرگ، دم را قرار داده اند، سر واگذارده دم اختیار نمودند.
به خاک مذلت ساییده باد بینى قومى که ((خیال کردند با این اعمال کار خوبى را انجام داده اند. بدانید که آنان فاسدند؛ ولى خود نمى دانند)).
واى بر آنان! ((آیا آن کس که مردم را به راه راست فرا مى خواند، سزاوار پیروى است یا آنکه خود راه نمى داند؟ واى بر شما! چه بد داورى مى کنید)).
اما به جان خود سوگند که نطفه این بسته شده است. (و شتر این فتنه آبستن شده به همین زودى خواهد زایید) انتظار کشید تا این فساد در پیکر اجتماع اسلامى منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون و زهرى که زود هلاک کننده است ، بدوشید. ((در اینجاست که پویندگان راه باطل زیان بینند)) و مسلمانانى که در پى خواهند آمد، در مى یابند که احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنه ها آرام خواهد گرفت . بشارتتان باد به شمشیرهاى کشیده و برا، و حمله جائز و متجاسر ستمکار، و درهم شدن امور همگان و خودراءیى ستمگران ! غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد. و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند کرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. کارتان به کجا خواهد انجامید؟ در حالى که ((حقایق امور بر شما مخفى گردیده است . آیا شما را به کارى وادارم که از آن کراهت دارید؟)).
زنان حاضر در مجلس سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پیش مردان خود بازگو و تکرار کردند. متعاقب آن ، گروهى از بزرگان و رؤ ساى مهاجرین و انصار در حالى که اعتذار مى جستند و اظهار ندامت، نزد حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند و به آن حضرت گفتند: اى سرور زنان عالم ! اگر ابوالحسن (على علیه السلام ) براى ما حقایق را عنوان مى کرد قبل از آنکه ما با دیگرى (ابوبکر) عهد وثیق و پیمان استوار و محکم بسته باشیم ، هرگز از او روى بر نتافته به دیگرى میل نمى کردیم.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
من مسؤولیت بازگویى حقایق را داشتم (نصیحتى بود از من به شما) حجت را بر شما تمام کردم. عذر شما، عذر مقبول و پسندیده اى نیست و تقصیر و کوتاهى شما مسلم و هیچ بهانه و توجیهى بعد از آن متصور نیست.


پاورقی:
1- احتجاج ، ج 1 ص 286 - 292 شماره 50
- شرح ابن ابى الحدید، ج 16 ص 233، به نقل از کتاب سقیفه تاءلیف جوهرى
- بلاغات النساء، ص 19، از عطیه عوفى
- معانى الاخبار، ص 354، به دو سند
- امالى شیخ طوسى ، ج 1 ص 238، از ابن عباس ، به دو سند
- کشف الغمة ، ج 2 ص 114
- اعلام النساء، ج 4 ص 128
- دلائل الامامة ، ص 39 و 40، به دو سند.



برگرفته از:

کتاب زندگانی حضرت زهرا (علیها سلام)2 (دانلود کتاب)

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار علامه مجلسی



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

حضرت زهرا(س): دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم...

من لا یحضره الفقیه:(1) روى (انه ) لما قبض النبى صلى الله علیه و آله امتنع بلال من الاذان، قال : لا اءؤ ذن لاحد بعد رسول الله صلى الله علیه و آله ، و ان فاطمة علیهاالسلام قالت ذات یوم: انى اءشتهى اءن اءسمع صوت مؤ ذن اءبى صلى الله علیه و آله بالاذن، فبلغ ذلک بلالا، فاءخذ فى الاذان فلما، قال: الله اکبر الله اکبر، ذکرت اءباها و اءیامه ، فلم تتمالک من البکاء، فلما بلغ الى قوله : اءشهد اءن محمدا رسول الله ، شهقت فاطمة علیهاسلام و سقت لوجهها و غشى علیها، فقال الناس لبلال : اءمسک یا بلال فقد فارقت ابنة رسول الله صلى الله علیه و آله الدنیا. و ظنوا اءنها قد ماتت ، فقطع اءذانه و لم یتمه فاءفاقت فاطمة علیهاسلام و ساءلته اءن یتم الاذان ، فلم یفعل، و قال لها: یا سیدة النسوان انى اءخشى علیک مما تنزلیه بنفسک اذا سمعت صوتى بالاذان، فاءعفته عن ذلک
ترجمه: شیخ صدوق رحمه الله در من لا یحضره الفقیه روایت کرده است:
وقتى پیغمبر خدا از دنیا رحلت نمود بلال از گفتن اذان خوددارى کرد، و گفت: من بعد از پیامبر اسلام براى احدى اذان نخواهم گفت:

روزى فاطمه زهرا فرمود: دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم. و چون این سخن به گوش بلال رسید، مشغول گفتن اذان شد. هنگامى که بلال دو مرتبه گفت : الله اکبر، حضرت فاطمه به یاد روزگار پدرش رسول خدا افتاد و نتوانست از گریه خوددارى نماید. و زمانى که بلال گفت : اشهد اءن محمد رسول الله، فاطمه علیها سلام صیحه اى زد و با صورت خود سقوط و غش کرد!! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خوددارى کن ! زیرا فاطمه دختر پیغمبر رحلت کرد. مردم فکر کردند که فاطمه از دار دنیا رفته است ! بلال اذان را تمام نکرده قطع نمود. پس از آنکه فاطمه زهرا به هوش آمد به بلال گفت: اذان را تمام کن . ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت گفت: اى برترین زنان! من از اینکه هرگاه صداى اذان مرا مى شنوى و این همه ناراحت مى شوى مى ترسم. لذا حضرت فاطمه علیهاسلام وى را معاف نمود.


1- من لا یحضره الفقیه ، ج 3 ص 137
- روضة الواعظین ، ص 181



برگرفته از:

کتاب زندگانی حضرت زهرا (علیها سلام)2 (دانلود کتاب)

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار علامه مجلسی



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

همانا فاطمه علیها سلام پاره تن من است...

المناقب: (1) عامر الشعبى و الحسن البصرى و سفیان الثورى و مجاهد و ابن جبیر و الانصارى و محمد الباقر و جعفر الصادق علیهماالسلام عن النبى صلى الله علیه و آله اءنه قال: انما فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها فقد اءغضبنى اءخرجه البخارى عن المسور بن مخرمة (2)
ترجمه: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده:
همانا فاطمه علیهاسلام پاره تن من است؛ پس هر که او را به غضب آورد مرا غضبناک کرده است.
این روایت را از اشخاص ذیل نقل کرده اند:
1 عامر شعبى
2 حسن بصرى
3 سفیان ثورى
4 مجاهد
5 ابن جبیر
6 جابر بن عبدالله انصارى
7 امام محمدباقر علیه السلام
8 امام جعفر صادق علیه السلام

9 مسور بن مخرمة.


پاورقی:
1- مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3 ص 380.
2- و مراجعه شود به :
مشکاة المصابیح ، ج 3 ص 255
البیان و التعریف: ابن حمزه حسینى حنفى، ج 1 ص 270، به نقل از مسلم، بخارى، نسائى، ابوداود و احمد بن حنبل
محاضرات الادباء، ج 4 ص 479
اتحاف السادة المتقین ، ج 7 ص 281
بحارالانوار، ج 37 ص 66
بحارالانوار، ج 37 ص 68
بحارالانوار، ج 43 ص 76
بحارالانوار، ج 22 ص 36، شبیه به آن .



برگرفته از:

کتاب زندگانی حضرت زهرا (علیها سلام) (دانلود کتاب)

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار علامه مجلسی



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

اربعین در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام

واژه «اربعین » در متون دینی و مجموعه های حدیثی از ارزش والایی برخوردار است . آثار حفظ چهل حدیث، اخلاص عمل در چهل روز و دعای عهد در چهل صبح، کمال عقل در چهل سالگی، دعا برای چهل مؤمن، شهادت چهل مؤمن برای میت، برگزاری عبادت در چهل شب چهارشنبه برای دیدار حضرت ولی عصر علیه السلام، و بعثت غالب انبیاء در چهل سالگی، از جمله مواردی است که ارزش و جایگاه این اصطلاح اسلامی و عرفانی را مشخص می سازد .

«اربعین » از اصطلاحات رایجی است که در متون اسلامی کاربرد زیادی دارد، مثلا در برخی از روایات به عنوان نماد کمال، حدی برای تصفیه باطن و ... قلمداد شده است . در این نوشتار به مناسبت روز اربعین شهادت امام حسین علیه السلام برخی از موارد کاربرد این واژه ارزشمند که در فرهنگ اسلامی به مناسبتهای گوناگون از آن یاد شده و گاهی پیامهای اخلاقی و دستورهای الهی با آن همراه شده است، با اشاره به سی نکته تقدیم می شود: 


جهت مطالعه ادامه کلیک رنجه بفرمایید...


برگرفته از:

hawzah.net


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

ادامه مطلب ...

گریه بر فراق پدر یا بر ظلم دشمن ؟

همان طورى که قبلاً گفته شد، حضرت فاطمه مرضیّه علیها السلام یکى از چهار نفر گریه کنندگان عالم به شمار آمده است.
آن مظلومه پس از رحلت پدرش رسول گرامى اسلام صلّلى اللّه علیه و آله به قدرى مورد انواع ظلم ها و مصائب جسمى و روحى قرار گرفت که چاره اى جز، گریستن نداشت و آن قدر گریست ؛که روزى بزرگان مدینه ، محضر امام علىّ علیه السلام شرف حضور یافتند و عرضه داشتند:
فاطمه زهراء علیها السلام شب و روز گریان مى باشد، و آسایش را از ما و از خانواده هایمان سلب نموده است ؛ لذا تقاضامندیم که از او بخواهى که یا در شب و یا در روز گریه کند.
و امام علىّ علیه السلام پس از شنیدن این سخنان دلخراش ، وارد منزل شد و کنار حضرت زهراء علیها السلام نشست و مشغول توصیه و دلدارى آن بانوى مظلومه گردید.
و پس از گذشت لحظاتى با دلدارى هاى مناسب ، حضرت زهراء اندکى سکوت نمود.
در این هنگام ، امام علىّ علیه السلام اظهار داشت : اى فاطمه! بزرگان مدینه از من خواسته اند تا به شما بگویم که یا شب را براى گریه انتخاب نمائى و یا روز را.
حضرت زهراء علیها السلام پاسخ داد: یا علىّ! جور و جفاى زمانه چنان بر من هجوم آورده است که تاب و توان را از من ربوده و بى اختیار مى گِریَم ، لیکن به مردم شهر مدینه بگو که از عمر من چند صباحى بیش باقى نمانده است و در همین روزها از میان ایشان رحلت مى کنم .
به همین جهت امام علىّ علیه السلام کنار قبرستان بقیع ، سایه بانى به عنوان بیت الاحزان خانه غم و اندوه و ناله براى همسر مظلومه اش بر پا نمود.
و حضرت زهراى مظلومه علیها السلام هر روز صبح به همراه دو فرزندش حسن و حسین علیهما السلام از خانه اش با حالت گریه رهسپار قبرستان بقیع مى شد، تا بتواند با خداى خود با حالتى آسوده راز و نیاز نماید.

و چون ، شب فرا مى رسید، امام علىّ علیه السلام به قبرستان مى آمد و همسر دل شکسته و ستمدیده اش را به همراه دو نور دیده اش به خانه باز مى گرداند.*


*تلخیص از بحارالا نوار: ج 43، ص 175 177.



برگرفته از:

کتاب چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

زیارت اهل البیت(علیهم السلام) و شفاعت در قیامت

مرحوم قطب الدّین راوندى در کتاب خود موسوم به خرائج و جرائح نقل کرده است:
روزى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله در محلّى نشسته بود و اطراف آن بزرگوار، امام علىّ، حضرت فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام گرد آمده بودند.
در این هنگام، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایشان خطاب کرد و فرمود: چگونه اید در آن هنگامى که هر یک از شما از یکدیگر جدا و پراکنده گردد؛ و قبر هر یک در گوشه اى از زمین قرار گیرد؟
حسین علیه السّلام لب به سخن گشود و اظهار داشت: یا رسول اللّه ! آیا به مرگ طبیعى مى میریم، یا آن که کشته خواهیم شد؟
حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ فرمود: اى پسرم! همانا شما مظلومانه کشته خواهید شد.
و سپس افزود: و ذرارى شما در روى زمین پراکنده خواهند شد.
حسین علیه السّلام سؤ ال نمود: یا رسول اللّه! چه کسى ما را خواهد کشت؟
حضرت رسول صلوات اللّه علیه در پاسخ فرمود: شرورترین افراد، شما را به قتل مى رسانند.
حسین علیه السّلام همچنین سؤ ال کرد: آیا کسى به زیارت قبور ما خواهد آمد؟
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: آرى ، عدّه اى از - مردان و زنان - امّت جهت زیارت شما بر سر قبور شما مى آیند، و با آمدنشان بر مزار شما، مرا خوشحال مى نمایند.
و چون قیامت بر پا شود من در صحراى محشر حاضر خواهم شد، و آن هائى را که به زیارت قبور شماها آمده باشند شفاعت مى کنم؛ و از شداید و سختى هاى قیامت نجاتشان خواهم داد.

بحارالانوار: ج 18، ص 120.



برگرفته از:

کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام حسین علیه السلام (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

برتر از انبیاء

آورده اند که در آن وقت که شاه مردان را ضربت زده بودند، صعصعه بن صوحان پیش وى آمد و گفت: یا امیر المومنین! مدتى است که مسائلى چند در خاطر من مى گردد. من خواستم که از حضرتت سوال کنم، هیبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمایى بپرسم؟ گفت: بپرس. گفت: یا امیر! تو فاضلترى، یا آدم؟ گفت: یا صعصعه ! تزکیه امرء نفسه قبیح.(1) یعنى: قبیح است که مرد خود را بستاند اما چون مى پرسى، (مى گویم ) آدم را از یک چیز نهى کردند، وى بدان نزدیک شد (و بخورد) و بسیار چیزها بر من مباح کردند و من آن نکردم و گرد آن نگشتم و بدان نزدیک نشدم.
گفت: تو فاضلترى، یا نوح؟ گفت: نوح بر قوم خود دعاى بد کرد و من نکردم؛ و پسر نوح کافر بود و پسران من سیدان جوانان اهل بهشتند.
گفت: تو فاضلترى، یا ابراهیم؟ گفت: ابراهیم گفت: رب ارنى کیف تحیى الموتى (2) و من گفتم: لو کشف بى الغطاء ما ازددت یقینا .(3)
گفت: تو فاضلترى، یا موسى؟ گفت: حق تعالى وى را به رسالت فرستاد پیش فرعون، گفت: من مى ترسم که مرا بکشند - که من یکى را از ایشان کشته ام . برادرم هارون را با من بفرست. و چون رسول صلى الله علیه و آله و سلم مرا فرمود که سوره برائت بر اهل مکه خوانم - و من صنادید(4) قریش را کشته بودم - نترسیدم و برفتم و بر ایشان خواندم و تهدید و عیدشان (5) کردم.
گفت: تو فاضلترى، یا عیسى؟ گفت: مریم در بیت المقدس بود، چون وضع حملش شد، آواز آمد که برون رو که این خانه عبادت است نه خانه ولادت، و مادر مرا چون وضع حمل شد برون کعبه، آواز آمد که به اندرون کعبه آى و من در اندرون کعبه در وجودم آمدم. گفت: راست گفتى یا امیر المومنین.

1- الانوار النعمانیه ، 1/ 28.
2- (خدایا! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده مى کنى ؟) سوره بقره ، آیه 260
3- یعنى : (اگر حجابها برایم برداشته شوند یقینم (ذره اى) افزایش نمى یابد). غرر الحکم، 5/108.
4- جمع صندید، مرد شجاع و دلاور.

5- وعده بد؛ بیم دادن .


برگرفته از:

کتاب داستان عارفان (دانلود کتاب)


جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

قطره ای اشک برای امام حسین علیه السلام

ربیع بن منذر از پدرش روایت کند که امام حسین (علیه السلام) فرمود:
بنده اى نیست که در راه ما دو چشمش سرشک بارد، یا قطره اى اشک از دو دیده اش فرو ریزد جز اینکه خداوند بدان سبب یک حقب (هشتاد سال) او را در بهشت جاى دهد. احمد بن یحیى اودى (راوى خبر) گوید: من امام حسین (ع) را در خواب دیدم و عرض کردم : مخوّل بن ابراهیم از ربیع بن منذر از پدرش برایم باز گفت که شما فرموده اید: بنده اى نیست که دو چشمش درباره ما اشک بریزد، یا دو دیده اش در راه ما بگرید جز اینکه خداوند بدان سبب یک حقب او را در بهشت جاى دهد، حضرت فرمود: آرى (من گفته ام )، عرض کردم : در این صورت سند حدیث میان من و شما ساقط گشت (و من دیگر بدون واسطه این حدیث را از شما روایت مى کنم ).



برگرفته از:

کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

درجه محبت زینب (سلام الله علیها) به امام حسین (علیه السلام)

به نوشته بعضى مورخان، درجه محبت زینب (سلام الله علیها) به امام حسین (علیه السلام) به گونه اى بود که هر روز چند بار به دیدار حسین (علیه السلام) مى پرداخت، سپس نماز مى خواند. در روز عاشورا دو نوجوانش ‍ محمد و عون را نزد حسین (علیه السلام) آورد و عرض کرد: جدم ابراهیم خلیل (علیه السلام) از درگاه خدا قربانى را قبول فرمود، تو نیز این قربانى را از من بپذیر، اگر چنین نبود که جهاد و جنگ براى زنان روا نیست، در هر لحظه هزار جان فداى جانان مى کردم، هر ساعت هزار شهادت را مى طلبیدم.

-ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلام الله علیها) ص 74.



برگرفته از:

کتاب 200داستان از فضایل، مصائب و کرامات حضرت زینب(سلام الله علیها) (دانلود کتاب)



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم